نگاه نو

ارائه مطالب عمومی و تخصصی در حوزه روانشناسی، موفقیت ، و سبک زندگی سالم

نگاه نو

ارائه مطالب عمومی و تخصصی در حوزه روانشناسی، موفقیت ، و سبک زندگی سالم

ارائه خدمات مشاوره در حوزه مسائل فردی ،خانوادگی و اعتیاد
اینستاگرام :azadinaghsh_counselor@
تعیین وقت مشاوره از طریق ارسال پیام به دایرکت

اصول مداخله در بحران

چهارشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۵ ق.ظ

 

تصاویر بحران بلایای طبیعی

 

 

خصوصیات بحران

بحران عدم تعادل روان و اختلال درونی است که به دنبال حوادث تنش زا و عوامل تهدید کننده اتفاق می افتد. بحران وضعیتی است که فرد در نتیجه رویدادی غیر منتظره و بالقوه تهدید کننده و یا یک انتقال رشدی دشوار ( مثل بحران هویت دوران نوجوانی ) ،تعادل هیجانیش را از دست می دهد. عدم تعادل ، آشفتگی ، و گم گشتگی واکنش های هیجانی افراطی در مواقع بحران هستند و در نتیجه فرد دچار احساس گناه ، ناامیدی، کاهش عزت نفس، و افسردگی می گردد. چیزی که بحران را بحران می کند خود آن حادثه و اتفاق نیست بلکه واکنش افراد به آن رویداد است که بحران را می سازد. افراد بسته به سن ، تجارب ، موقعیت ، سبک زندگی ، و مهارت های مقابله ای ،در یک موقعیت ممکن است واکنش های متفاوتی نسبت به شرایط بحرانی نشان دهند. تفاوت استرس و بحران در این است که استرس ها تداوم دارند ، از این رو افراد به نوعی یاد می گیرند که چگونه با آنها روبرو شوند و یا اینکه به زندگی با استرس عادت می کنند، اما بحران ها به طور معمول غیر منتظره و غیر قابل پیش بینی هستند و شدت آنها نسبت به استرس ها بیشتر است.

تاریخچه مدیریت بحران در جهان

در اوایل دهه 1940 در قالب روانپزشگی پیشگیری ، نظریه بحران به جهت حفظ سلامت روان فرد و جلوگیری از بیماری های روانی مطرح شد. که در این مورد به نظریه روانکاوی ساختار دادند و آن را برای کمک به افرادی که در طول زندگی دچار تنش و استرس بالا می شوند، به کار بردند. از چهره های شاخص در روانپزشگی پیشگیری اریک لیندمان می باشد. اریک لیندمان پس از حادثه آتش سوزی ( 1943 در بوستون) در کلوپ شبانه کوکنت گرو  و مشاهده بازماندگان حادثه  که دچار ترس و اندوه فراوان شده بودند بیان کرد که وقتی اتفاق تنش زا و بحرانی برای افراد پیش می آید افراد به دو صورت واکنش نشان می دهند: 1) با موقعیت کنار می آیند 2) توان روبرو شدن و کنار آمدن با مشکل را ندارند و تعادل و سلامت روان آنها به هم می ریزد.

مشاهدات لیندمان پایه ای شد برای ایجاد ساختار تئوریک در درک رفتار انسانی برای افرادی که در مواجهه با بحران ها دچار تنش و استرس می شوند. به طور کلی لیندمان نگاهش جامعه نگر بوده و برنامه ای هم که برای مقابله با بحران ارائه داد ، به پروژه ولسی معروف شد ، که اساس این پروژه دریافت کمک های روانی اولیه برای برخورد با بحران یا واقعه تنش زای غیر منتظره بود. همچنین در اوایل دهه 1940 تا سال 1960 فردی به نام جرالد کاپلان ، نظریه بحران را برای مقابله با بحران تعریف کرد . نگاه کاپلان متمرکز بر بیماری های روانی بود و  مبنای کارش را بر اساس مفاهیم روانپزشکی پیشگیری قرار داد و بر این اساس پیشگیری نوع اول ، دوم ، و سوم را تعریف کرد. 

پیشگیری نوع اول : وسیله ای است برای ارتقاء سلامت روان، بهداشت روانی افراد ، و کاهش بیماری های روانی. کاپلان معتقد است که در این نوع پیشگیری دو دسته عوامل هستند که می توانند در خدمت مقابله با بحران قرار گیرند. 1) عوامل اجتماعی   2) عوامل حاکم بر ارتباط بین فردی افراد

عوامل اجتماعی در زمینه کار با گروه های اجتماعی و سیاسی هستند در جهت نیل به اینکه اصلاحات مورد نیاز جامعه انجام شود. این اصلاحات حتی می تواند شامل اطلاع رسانی و آموزش در زمینه های مورد نظر باشد. برای مثال کمبود مسکن، نداشتن شغل، و نبود خدمات بهداشتی نوعی بحران محسوب می شود و در اینجا گروه های اجتماعی ، سیاسی، و دولت می توانند در این زمینه ها اصلاحاتی را ایجاد کنند. عامل دوم در زمینه مقابله با بحران هایی مثل مرگ ، بیماری ، و از دست دادن شغل است که به عوامل ارتباطی بر می گردد.

پیشگیری نوع دوم : وسیله ای برای کاهش تعداد موارد موجود بیماری های روانی است. یعنی اتفاقی افتاده و ما کارهایی انجام می دهیم تا از شیوع و تداوم آن جلوگیری کنیم. در پیشگیری نوع دوم از طریق برنامه ریزی ، مراجعه به موقع ، تشخیص و درمان فوری سعی می کنیم موارد مشکل کاهش پیدا کند. کاپلان عقیده داشت که اکثر بیماری های روانی حاد و کوتاه مدت هستند و باید خدمات درمانی آنها هم کوتاه مدت و سریع باشد که شامل مداخله اولیه در بحران می شود. 

پیشگیری نوع سوم : میزان ناتوانی های مزمن که بعد از وقوع بیماری های روانی مورد بررسی قرار می گیرد که در این مرحله کاپلان عقیده دارد که برای بهبود افراد باید توانبخشی صورت گیرد. خدمات توانبخشی( جسمی و  روانی) برای اکثر مشکلات و بحران ها انجام می شود. 

در واقع هسته پیشگیری نوع اول آموزش است . در پیشگیری نوع دوم تشخیص به موقع که در بطن آن آموزش هم وجود دارد به همراه درمان فوری مد نظر است. پیشگیری نوع سوم ، نوع اول و دوم را نیز در خودش داردو سخت تر است، چون توانبخشی برای بهبود افراد است و همزمان باید پیشگیری نوع دوم و اول را نیز انجام داد تا افراد بیشتری مبتلا نشوند.

تعریف مداخله در بحران

استفاده کوتاه مدت از مهارت ها و راهبردهای اختصاصی است برای کمک به افرادی که دچار بحران شده اند به جهت مقابله با آشفتگی ها و ناراحتی های ناشی از شرایط و رویدادهای اضطرابی خاص. با توجه به همین تعریف می توان گفت که مداخله در بحران رویکردی رهنمودی، کوتاه مدت ، مستقیم و فعال است که با فاصله کوتاهی بعد از بحران باید صورت گیرد. 

انواع بحران از نظر ماهیت

در کل 6 نوع بحران عاطفی وجود دارد :

1) بحران های وضعیتی

بحران هایی هستند که ناشی از فقدان آگاهی های لازم می باشد مثل اینکه فرد بلاتکلیف و سردرگم است . نمی داند چه شغلی انتخاب کند و یا اینکه نمی داند برای درمان علائم خود پیش چه متخصصی برود ( علائم به سختی قابل تشخیص است) و یا اینکه در شرایط مختلف زندگی نمی داند چطور انتخاب کند و تصمیم بگیرد. کمک به این افراد از طریق بخصوص درمان های راه حل محور به راحتی صورت می گیرد و با یک سری ارائه اطلاعات فرد از سردرگمی بیرون می آید. ولی بایستی توجه داشت که گاهی این بلاتکلیفی به سایر جنبه های زندگی فرد هم سرایت کرده است برای مثال یک جوان سردرگم در زمینه تحصیل و اشتغال ممکن است مشکلش را به جنبه های دیگر تعمیم دهد و فرد دچار بحران شود، که در این زمینه هم با ارائه اطلاعات و روشن کردن نکات مثبت فرد برای او ، مشکلش حل می شود.

2) انتقال های قابل انتظار زندگی

لفظ قابل انتظار بودن از حیث شایع بودن و مشکلات متعاقب آن مطرح می شود. این نوع بحران ، بحران های هنجاری و رشدی هستند که در بیشتر جوامع شایع است مثل مشکلات میانسالی و پیری ، تغییرات شغلی در میانسالی، تغییر مدرسه ، طلاق، بیماری لاعلاج

3) استرس های تکان دهنده

این نوع بحران عاطفی در نتیجه موقعیت های استرس زای بیرونی که غیر منتظره ، غیر قابل کنترل و از نظر هیجانی و عاطفی درهم کوبنده است به وجود می آید مثل مرگ ناگهانی یک عزیز ، قربانی خشونت یا تجاوز شدن، به طور ناگهانی ورشکسته شدن یا از دست دادن پایگاه اجتماعی ، تصادفات شدید ، و جنگ.

4) بحران های رشدی

در دوران های گذار زندگی ممکن است یک سری بحران های عمومی را تجربه کنیم و این بحران ها بیشتر منعکس کننده موضوعات وابستگی ، هویت جنسی ، تضاد ارزش ها ، صمیمیت عاطفی، و سطح خویشتن داری فرد است. بحران های رشدی به فرایند رشد و گذر از مراحل مختلف زندگی مربوط می شود و معمولا در الگوهای ارتباطی و یا مراحل حساس رشدی تظاهر پیدا می کنند. برای مثال از دست دادن مکرر شغل به دلیل اینکه فرد در کنار آمدن با سرپرستش ناتوان است. در اینجا فرد مهارت برقراری ارتباط مؤثر ، تحمل و خویشتن داری لازم را ندارد.

5) بحران های ناشی از آسیب روانی

بحران های عاطفی که در نتیجه آسیب روانی که از قبل موجود بوده، تسریع و تشدید شده اند. یعنی از قبل کارکرد روانی فرد مختل بوده و الآن مهارت مقابله فرد با موقعیت استرس زا ضعیف و دچار مشکل است و باعث می شود که موقعیت استرس زا تبدیل به یک بحران شود.

6) فوریت های روانپزشکی

موقعیت های بحرانی که در آن عملکرد کلی فرد دچار اختلال شدید شده و فرد قادر به مواظبت از خود و حفظ مسئولیت پذیری نیست. به عبارت دیگر فرد می تواند برای خود و دیگران خطرناک باشد. مثل کیس های خودکشی و یا افرادی که از مواد روان گردان استفاده می کنند.

طبقه بندی بحران های عاطفی به مشاور در درک بهتر ماهیت بحران و ارائه بهترین روش مداخله برای موقعیت بحرانی مورد نظر کمک می کند.

 

مراحل بحران از دید کاپلان

هم لیندمان و هم کاپلان هر دو معتقدند که افراد در مقابل بحران و حادثه ، دو واکنش بیشتر ندارند، یا انطباقی عمل می کنند یا غیر انطباقی. انطباقی ها شیوه های مسئله گشایی و حل مسئله را در مقابله با بحران ها ارائه می دهند. غیر انطباقی ها ، عوارض بحران برایشان می ماند و در مراحل بعدی و در بحران ها و اتفاقات بعدی این عوارض را با خود دارند و به صورت بزرگتر و شدیدتری نشان می دهند. به همین دلیل کاپلان مراحل بحران و بحث پیشرفت را مطرح می کند.

مرحله اول : تهدید یا واقعه ای که پیش می آید باعث ایجاد اضطراب شده و شخص شروع تنش را تجربه می کند. برای حل بحران و مقابله با آن از روش های رایج حل مسئله استفاده می کند تا بتواند تعادل هیجانی از دست رفته را جبران کند. حال اگر تلاش فرد در این مرحله مؤثر واقع نشود فرد به مرحله دوم ورود پیدا می کند.

مرحله دوم : در این مرحله به خاطر شکست راهبردهای مسئله گشایی ،تزلزل و از هم پاشیدگی در فرد افزایش پیدا می کند. در این صورت فرد برای رسیدن به تعادل و آرامش ،به روش های آزمون و خطا دست می زند. به عبارت دیگر خود را به آب و آتش می زند و می گوید هر کاری از دستم بر می آید انجام دهم. در واقع در این مرحله معمولا فرد نتیجه ای نمی گیرد و اوضاع وخیم تر می شود و فرد برای ورود به مرحله سوم آماده می شود.

مرحله سوم : فرد می گوید که باید از یک متخصص کمک بخواهم . اگر در این مرحله موفق شود و بتواند کمک درستی  از متخصص بگیرد آنگاه می تواند مشکلش را بازیابی و تعریف کند و با آن کنار بیاید و آن را حل و فصل نماید. ولی اگر نتواند از متخصص کمک مناسب را بگیرد و تلاش برای حل بحران ناموفق باشد، در این مرحله اضطراب فرد افزایش می یابد و تبدیل به حالات هراس ، وحشت ، و اختلال شدید در رفتار ، احساس  و ادراک فرد می شود. برای فرد دوره درمان کوتاه مدت برای رفع تنش های اولیه بحران لازم است که معمولا 6 هفته زمان نیاز است.

 

بحث پیشرفت: وقتی بحرانی اتفاق بیافتد و فرد مهارت های مقابله و سازگاری را برای مقابله با بحران نداشته باشد، در بحران های بعدی هم این ضعف مهارت و ناتوانی مقابله ای وارد می شود و شخص حتی شدیدتر و بیشتر از قبل در روبرو شدن با بحران دچار مشکل می شود.

اصول مداخله در بحران

فرد در وضعیت بحرانی ، با یک دوره کوتاه مدت درمانی می تواند آمادگی پذیرش تغییر را داشته باشد، چون پذیرش مشکل بخشی از پذیرش تغییر است. وقتی فرد آماده تغییر برای مواجهه با بحران می شود افراد مختلفی مانند مشاور، خانواده ، و دوستان مؤثرند. وقتی اتفاق بحرانی پیش می آید عوارض و فقدان و سوگواری های اولیه مثل از دست دادن شخص، رابطه ، امیال ، و امنیت و ... رخ می دهد و بلاخره نه فقط عملکرد روزمره فرد را مختل می کنند بلکه روی بحران های بعدی زندگی فرد هم تأثیر می گذارند. بنابراین در این مرحله وقتی دیگران از جمله مشاور می خواهند به فرد کمک کنند ، لازم است از تجارب گذشته مراجع در مورد فقدان ها، ارتباطات، و سایر مشکلات گذشته ،سؤال کنند تا حدود کار دستشان بیاید.

هدف اصلی مداخله در بحران ارائه کمک و حمایت به افراد دچار بحران  و خانواده های آنهاست تا بتوانند هر چه سریعتر تعادل روانشناختی خود را به دست آورند. بر اساس آنچه در مورد نظریه های بحران گفته ایم به شش مؤلفه یا ویژگی  برای مداخله در بحران اشاره می کنیم:

  •  مداخله در بحران بر اهداف درمانی کوتاه مدت و مشخص متمرکز است. تاکید اصلی مداخله در بحران بر کاهش تنش و حل و فصل سازگارانه است و گاهی اوقات وجود محدودیت زمانی ( 8 -6 جلسه) می تواند انگیزه مراجع را برای رسیدن به اهداف تعیین شده افزایش دهد.
  • مداخله در بحران مستلزم تصریح و ارزیابی دقیق منبع استرس و معنای آن برای فرد و بازسازی شناختی فعال و مستقیم است. یعنی بتوانیم به فرد کمک کنیم تا منبع استرس را بشناسد و بتواند به بازسازی شناختی دست یابد.
  • مداخله در بحران به مراجع کمک می کند که مکانیسم های حل مسئله سازگارانه را یاد بگیرد و بتواند به سطح عملکرد قابل قبول قبل از بحران برسد.
  • مداخله در بحران واقعیت گراست و بر تصریح و شفاف سازی برداشت ها و ادراکات شناختی، رویارویی و مواجهه با انکارها و تحریف ها، و فراهم آوردن حمایت عاطفی به جای اطمینان بخشی کاذب است.
  • مداخله در بحران در حد امکان از شبکه ارتباطی و اجتماعی مراجع جهت فراهم آوردن حمایت برای فرد و انتخاب و اجرای راهبردهای مقابله ای مؤثر استفاده می کند.
  • مداخله در بحران می تواند مقدمه و سر آغاز درمان های بعدی باشد.

نظریات بحران نسبت به بقیه نظریه های درمانی کوتاه مدت و سریع هستند. از نظریه های مشاوره و روان درمانی می توانیم در شرایط بحرانی و برای کمک به شخص دچار بحران ( بلایای طبیعی ، سوگ ، فقدان ،خودکشی ،طلاق، شکست عشقی ، تجاوز، بیماری لاعلاج، و ...) استفاده کنیم . برای مثال وقتی می خواهیم باورهای غیر منطقی فرد را به باورهای منطقی تبدیل کنیم از رویکرد شناختی- رفتاری بهره می گیریم . یا وقتی به درمانجو می گوییم این اتفاق یا بحران بطور بالقوه برای شما رشد دهنده است ،آن وقت از نظریه وجودی استفاده کرده ایم . یا زمانی که یک نفر اقدام به خودکشی داشته و ما در بررسی فرد ، ترتیب تولد ، مشکلات حین ضایمان( ضربه ها) ، و روابط بین فردی را بررسی می کنیم، از نظریه روان پویایی آدلر استفاده کرده ایم.

 

 

نویسنده : نیره آزادی نقش کارشناس ارشد مشاوره توانبخشی از دانشگاه علامه طباطبایی

با تشکر از دکتر آتوسا کلانتر هرمزی استاد دانشگاه علامه طباطبایی

 

بیشتر بخوانید : روان درمانی وجودی

 

برای مشاهده ویدئوهای انگیزشی و موفقیت کلیک کنید: نماشا، نگاه نو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">